نقش تحولات و انقلابات علمی و فنی در تکامل عمومی جامعه ی انسانی
نویسنده:
احسان طبری
امتیاز دهید
احسانالله طبری (زاده: ۱۲۹۵ در ساری، درگذشته: ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران) مشهور به «احسان طبری» و در میان اعضا و هواداران حزب توده به «رفیق طبری»، نویسنده، نظریهپرداز مارکسیست و عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران در سالهای انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود.وی از نخستین سالهای دهه سی خورشیدی تا سال ۱۳۶۲ که به زندانهای حکومت جمهوری اسلامی ایران افتاد، «یکی از معروفترین و برجستهترین چهره نظری حزب توده ایران» شناخته میشد.
مقالات زیادی از او در نشریه مردم ارگان حزب توده ایران منتشر شد. در سال ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران شرکت کرد.
در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و در اوج سیاستهای فرقه دمکرات آذربایجان و دخالتهای ارتش سرخ که در آن زمان در ایران مستقر بود، دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی کافتارادزه را برای جلب نظر دولت ایران در زمینه «انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال ایران» به آن کشور فرستاد. حزب توده ایران تظاهراتی را در پشتیبانی از سیاست اتحاد شوروری برگزار کرد. در چنین اوضاع و احوالی بود که احسان طبری با نوشتن مقالهای، این موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ایران برای شرکت نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران امتیازی قائل است، به یقین درست خواهد بود که برای همسایه شمالی -شوروی- هم در شمال کشور چنین امتیازی را در نظر بگیرد و این کار، حفظ موازنه منفی است». این سیاست همسازی و همراهی با سیاست شوروی که نفی منافع و مصالح ملی ایران را هدف قرار داده بود، عدهای از کادرهای برجسته حزب توده از جمله اپریم اسحاق و خلیل ملکی را به عصیان واداشت و در نتیجه انشعاب اول حزب شکل گرفت. دفتر مرکزی حزب پس از استعفای اپریم اسحاق، در بیانیهای او را «جاسوس انگلیس» معرفی کرد و احسان طبری، خلیل ملکی را «خائن و جاسوسی خواند که سرانجام به زبالهدان تاریخ افتاد».
در سال ۱۳۲۷ پس از سوءقصدی که به شاه شد، حزب توده ایران منحل اعلام شد و اعضا و هوادارانش تحت تعقیب قرار گرفتند. عدهای از رهبران حزب از جمله طبری غیابا محاکمه و محکوم به اعدام شدند. او در سال ۱۳۲۸ بنا به تصمیم حزب ناگزیر از ایران خارج شد.
احسان طبری از جوانی در رشتههای مختلف شعر، قصه، نقد هنری، بررسیهای فلسفی و تاریخی و زبانی، آثاری ایجاد کرده و در دوران طولانی مهاجرت این تلاش را ادامه داده و در هر زمینه آثاری متعددی نگاشتهاست. احسان طبری تحصیلات خود را در آکادمی علوم اجتماعی مسکو انجام داده و به دریافت مقام علمی نامزد علوم فلسفی موفق شده سپس آن را در آکادمی علوم اجتماعی برلین ادامه و به دریافت مقام علمی (دکتر هابیل در فلسفه) رسید. طبری به هفت زبان مختلف آشنایی کامل داشت.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ همراه با دیگر رهبران حزب به ایران بازگشت و در حزب توده ایران فعالیت میکرد. با شروع سرکوبی حزب، در یورش دوم، او نیز دستگیر و زندانی شد. پس از مدتی مانند بسیاری از دیگر رهبران حزب توده ایران در مصاحبههای تلویزیونی که دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند، شرکت کرد و از کارها و عقاید گذشته خود ابراز ندامت و خود را نفی کرد.
وی همچنین کتابی به نام «شناخت و سنجش مارکسیسم» را نوشت که به نوعی توبهنامه او در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران بود.در همین دوران کتابی بهنام «کژراهه» به نام او منتشر شد که ظاهراً در آن از گذشته خود انتقاد کردهاست
بیشتر
مقالات زیادی از او در نشریه مردم ارگان حزب توده ایران منتشر شد. در سال ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران شرکت کرد.
در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و در اوج سیاستهای فرقه دمکرات آذربایجان و دخالتهای ارتش سرخ که در آن زمان در ایران مستقر بود، دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی کافتارادزه را برای جلب نظر دولت ایران در زمینه «انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال ایران» به آن کشور فرستاد. حزب توده ایران تظاهراتی را در پشتیبانی از سیاست اتحاد شوروری برگزار کرد. در چنین اوضاع و احوالی بود که احسان طبری با نوشتن مقالهای، این موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ایران برای شرکت نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران امتیازی قائل است، به یقین درست خواهد بود که برای همسایه شمالی -شوروی- هم در شمال کشور چنین امتیازی را در نظر بگیرد و این کار، حفظ موازنه منفی است». این سیاست همسازی و همراهی با سیاست شوروی که نفی منافع و مصالح ملی ایران را هدف قرار داده بود، عدهای از کادرهای برجسته حزب توده از جمله اپریم اسحاق و خلیل ملکی را به عصیان واداشت و در نتیجه انشعاب اول حزب شکل گرفت. دفتر مرکزی حزب پس از استعفای اپریم اسحاق، در بیانیهای او را «جاسوس انگلیس» معرفی کرد و احسان طبری، خلیل ملکی را «خائن و جاسوسی خواند که سرانجام به زبالهدان تاریخ افتاد».
در سال ۱۳۲۷ پس از سوءقصدی که به شاه شد، حزب توده ایران منحل اعلام شد و اعضا و هوادارانش تحت تعقیب قرار گرفتند. عدهای از رهبران حزب از جمله طبری غیابا محاکمه و محکوم به اعدام شدند. او در سال ۱۳۲۸ بنا به تصمیم حزب ناگزیر از ایران خارج شد.
احسان طبری از جوانی در رشتههای مختلف شعر، قصه، نقد هنری، بررسیهای فلسفی و تاریخی و زبانی، آثاری ایجاد کرده و در دوران طولانی مهاجرت این تلاش را ادامه داده و در هر زمینه آثاری متعددی نگاشتهاست. احسان طبری تحصیلات خود را در آکادمی علوم اجتماعی مسکو انجام داده و به دریافت مقام علمی نامزد علوم فلسفی موفق شده سپس آن را در آکادمی علوم اجتماعی برلین ادامه و به دریافت مقام علمی (دکتر هابیل در فلسفه) رسید. طبری به هفت زبان مختلف آشنایی کامل داشت.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ همراه با دیگر رهبران حزب به ایران بازگشت و در حزب توده ایران فعالیت میکرد. با شروع سرکوبی حزب، در یورش دوم، او نیز دستگیر و زندانی شد. پس از مدتی مانند بسیاری از دیگر رهبران حزب توده ایران در مصاحبههای تلویزیونی که دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند، شرکت کرد و از کارها و عقاید گذشته خود ابراز ندامت و خود را نفی کرد.
وی همچنین کتابی به نام «شناخت و سنجش مارکسیسم» را نوشت که به نوعی توبهنامه او در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران بود.در همین دوران کتابی بهنام «کژراهه» به نام او منتشر شد که ظاهراً در آن از گذشته خود انتقاد کردهاست
آپلود شده توسط:
arashshamloo
1391/08/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نقش تحولات و انقلابات علمی و فنی در تکامل عمومی جامعه ی انسانی